زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر
ای علی جان چه شده؛ قامت تو تا خورده نـازنـیـنـم چـقـدَر بر بـدنت پـا خورده روی جسمت چقدَر تیر و سنان می بینم اینـهـمه زخـمِ گِران بر دل بابا خورده تا جـوابم نـدهی، دشـمنِ من می خـنـدد به تو شمشیر، به من تیرِ تماشا خورده چه دگرگون شده این چهرۀ پیغمبری اَت چشم زخمی است که بر یوسف لیلا خورده اربـاً اربای همه لـشگـرِ خود را دیـدم چه بلائیست که بر این قدِ رعنا خورده زرِهَـت با بـدنِ پـاره گِـره خورده بهم همه ارکـان تـنت نیـز به یغـما خورده آه، آیـا بـدنـی خُـردتـر از این می شد؟ دنده هایت چـقـدَر ای پسرم جا خورده عـمـه اَت آمــده تـا زنــده بــمــانـم امـا با فـراق تو دگر، رفـتـنم امضا خورده جگرم سوخت علی جان، دل من ریخت بهم این جگرخواریِ داغت، جگرم را خورده همچو مادر، پسرم سینه شکسته شده ای باز انـگـار لگـد پهـلوی زهـرا خورده بردنِ جسم تو تا خـیـمه که تنهـا نشود قـوَتـم رفت ز زانو، کـمـرم تا خورده |